آه حاجي، حاجي، حاجي! چند قرن است كه به تركستان ميروي؟
حاجی!
پولهایت را جمع کن، حلالیت بطلب، دارد هنگام رفتن میرسد
ناسلامتی باید راهی سفر حج شوی
فرزند مجرد اگر داری، دم بخت اگر باشد و لایق داماد بودن و شدن، آستین برایشان بالا بزن
به فکر سوغاتیهایت هم باش
بالاخره همه چشمانتظارند

راستی حاجی، چقدر پول دادهای تا راهی سفر حج شوی؛ در سرزمین آل سعود؟
هیچ میدانی این پولها و اعتبارها دارد کجا میرود؟
هیچ میدانی که همین پولها و اعتبارها، دارد صرف سر بریدن برادران و خواهران شیعه تو در سوریه میشود؟ آن هم جلوی چشمان همیشه بیدار بیبی زینب...
نگران نباش!
تو به فکر حلالیت طلبیدنهایت باش
فقط نمیدانم من و تو و ما و من و همه و همه
جواب این همه احمق بودنمان را چطور باید بدهیم
جواب کودکانی که خواب بودند و کشته شدند
جوانانی که امیدوار بودند و کشته شدند
عروسهایی که امیدوار بودند و سیاهپوش شدند
برادران و خواهرانی که جلوی چشمان فرزندانشان
به جرم شیعه بودن
سر بریده شدند
تو به فکر حلالیت طلبیدنهایت باش
خدا همیشه بیدار است
حتی توی سوریه
و لاجرم، نیازی به سنگ انداختنهای تو نخواهد داشت برای تاراندن شیطان
چرا که ابلیس در سوریه اقامت گزیده
و تو راه را عوضی رفتهای
فقط بدان که حلالت نخواهند کرد؛ این همه چشمهای خونبار و دلهای خون شده...