پرويز پرستويي؛ سوپراستاري از دل فقر
نكته قبل از خواندن: اين مطلب به علت چهرهمحور بودن و جذابيتهاي اطلاعاتياش چند روزي اينجا در صدر اين وبلاگ ثابت خواهد ماند. ولي مطالب بعد از اين مطلب، هر روز، نو خواهد شد. ياحق.

*
البته اولين بار اين مصاحبه را براي همشهري محله منطقه ۱۶ گرفته بوديم. ما؛ يعني محمد اشعري و عيسي محمدي. ولي بعدتر، يعني تابستان امسال، صورتي ديگر از آن را براي ماهنامه تپش هم كار كردم. رويكردش هم معطوف شد به سختيهايي كه سوپراستاري به نام پرويز پرستويي كشيده بود تا به جايگاه امروزياش برسد. با هم ميخوانيم.
***
پرويز پرستويي؛ سوپراستاري است كه از دل فقر و محلههاي جنوب شهر بيرون آمد و ماندگار شد
هر چه سختي بود، كشيدم
روزي كه از روستا آمديم
من پرويز پرستويي هستم؛ متولد 34. سه سال بعد از تولدم بود كه خانوادهمان، از روستا آمدند به تهران. آمديم پايتخت، رفتيم به دروازه غار؛ جنوب شهر. تا سال 48 آنجا بوديم. خانه قمرخانم بوديم. از اين خانههاي كندويي و كارگري. مستأجر بوديم. وضعيتمان خوب نبود. سختي ميكشيديم. مادرمان، بيشتر از همه سختي ميكشيد. پدرم دستفروش بود. از همين بلوريهاي اينجا، جنسهاي بلوري ميگرفت و ميرفت كرج. با درشكه ميبرد آنجا. آنجا هم كارتن را روي سرش ميگذاشت و بلور ميفروخت. هر روز اين كار را ميكرد...